چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم همدیگر را نمیفهمیم؟
احساس عدم درک در یک رابطه عاشقانه، تجربهای تلخ و رایج است. این حس میتواند به تدریج صمیمیت را از بین ببرد و زمینه را برای سوء تفاهمها و درگیریها فراهم کند. اما چرا این اتفاق میافتد؟ در این مقاله، به بررسی 15 دلیل اصلی این مشکل میپردازیم. درک این دلایل، اولین قدم برای یافتن راه حل و بهبود ارتباط با شریک عاطفیتان است. با شناخت موانع ارتباطی، میتوانید برای ساختن رابطهای سالمتر و صمیمانهتر تلاش کنید.
- ✔
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
هر فردی با روش خاص خود با دیگران ارتباط برقرار میکند. برخی افراد مستقیم و رک هستند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با اشاره صحبت میکنند. - ✔
تفاوت در نیازهای عاطفی:
نیازهای عاطفی افراد متفاوت است. برخی به توجه و محبت کلامی نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر به حضور و حمایت عملی اهمیت میدهند. - ✔
عدم گوش دادن فعال:
وقتی به حرفهای شریک عاطفیمان گوش نمیدهیم و فقط به فکر پاسخ دادن هستیم، فرصت درک او را از دست میدهیم. - ✔
سوء تفاهم در زبان بدن:
زبان بدن (حالات چهره، ژستها و. . . ) میتواند پیامهای متفاوتی را منتقل کند. اگر نتوانیم زبان بدن طرف مقابل را به درستی تفسیر کنیم، دچار سوء تفاهم میشویم. - ✔
پیش فرضهای نادرست:
گاهی اوقات بر اساس تجربیات گذشته یا باورهای شخصی، در مورد نیت و احساسات طرف مقابل پیش فرضهایی میسازیم که لزوماً درست نیستند. - ✔
بیان نکردن واضح نیازها و خواستهها:
اگر نتوانیم نیازها و خواستههای خود را به طور واضح و شفاف بیان کنیم، طرف مقابل نمیتواند آنها را برآورده کند. - ✔
انتقاد بیش از حد:
انتقاد مداوم و سازنده نبودن، باعث میشود طرف مقابل احساس کند درک نمیشود و ارزش قائل نیست. - ✔
دفاعی رفتار کردن:
وقتی احساس میکنیم مورد حمله قرار گرفتهایم، به صورت دفاعی رفتار میکنیم و به جای گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، فقط به فکر دفاع از خودمان هستیم. - ✔
ناتوانی در همدلی:
همدلی یعنی توانایی درک احساسات و دیدگاه طرف مقابل. اگر نتوانیم خود را جای او بگذاریم، نمیتوانیم او را به درستی درک کنیم.

- ✔
به تعویق انداختن گفتگوهای مهم:
اجتناب از صحبت کردن در مورد مسائل مهم، باعث میشود مشکلات انباشته شوند و سوء تفاهمها بیشتر شوند. - ✔
بهرهگیری از کلمات کلی و مبهم:
بهرهگیری از کلماتی مانند “همیشه” و “هیچ وقت” باعث میشود طرف مقابل احساس کند مورد قضاوت قرار گرفته است. - ✔
تأثیر استرس و خستگی:
استرس و خستگی میتوانند بر توانایی ما در برقراری ارتباط موثر تأثیر بگذارند. - ✔
تأثیر تجربیات گذشته:
تجربیات گذشته ما در روابط، میتواند بر نحوه برقراری ارتباط در روابط فعلی ما تأثیر بگذارد. - ✔
مشکلات حل نشده قبلی:
مشکلات حل نشده از گذشته میتواند باعث شود که سوءتفاهمات کنونی تشدید شوند. - ✔
تغییر در اولویت ها و ارزش ها:
با گذشت زمان، اولویت ها و ارزش های افراد تغییر می کند و این تغییرات میتواند منجر به احساس عدم درک شود.
با آگاهی از این نکات، میتوانید گامهای موثری در جهت بهبود رابطه خود بردارید.
چرا در روابط عاشقانه گاهی اوقات احساس میکنیم که همدیگر را نمیفهمیم؟
1. تفاوت در سبکهای ارتباطی
هر فردی با توجه به تجربهها، تربیت و شخصیت خود، سبک ارتباطی خاصی دارد.برخی افراد رک و صریح صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر محتاطتر هستند و ترجیح میدهند غیرمستقیم منظور خود را بیان کنند.این تفاوت میتواند منجر به سوءتفاهم شود.ممکن است یکی از طرفین انتظار داشته باشد که دیگری احساساتش را به طور واضح بیان کند، در حالی که دیگری فکر میکند باید به طور ضمنی منظور او را بفهمد.مثلا یکی از طرفین ممکن است وقتی ناراحت است، سکوت کند، در حالی که دیگری انتظار دارد در مورد مشکل صحبت شود.
آشنایی با سبک ارتباطی یکدیگر و تلاش برای تطبیق با آن، کلید حل این مشکل است.
درک اینکه “او اینطوری حرف میزنه، نه اینکه قصد بدی داشته باشه” میتونه خیلی کمک کنه.به خاطر داشته باشید که هدف نهایی، رساندن منظور است، نه اثبات درست بودن روش خود.در مورد سبک ارتباطی خود با یکدیگر صحبت کنید و ببینید چگونه میتوانید بهتر با هم ارتباط برقرار کنید.
2. انتظارات غیرواقعی
گاهی اوقات انتظارات ما از یک رابطه عاشقانه و شریک زندگیمان غیرواقعی است.ممکن است تحت تاثیر فیلمها، کتابها یا کاملا مطلوبهای ذهنی خود، تصویری خیالی از عشق در ذهن داشته باشیم که با واقعیت فاصله زیادی دارد.این انتظارات غیرواقعی میتوانند باعث شوند که وقتی شریک زندگیمان طبق تصورات ما عمل نمیکند، احساس ناامیدی و درک نشدن داشته باشیم.مثلا انتظار داشته باشیم که شریک زندگیمان همیشه خوشحال باشد، هرگز اشتباه نکند یا دقیقا مطابق میل ما رفتار کند.واقعبین بودن و پذیرش نقصهای یکدیگر، به ساخت یک رابطه سالمتر و واقعیتر کمک میکند.
به خود یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست و هر کسی اشتباه می کند.
تمرکز خود را بر جنبه های مثبت رابطه بگذارید.انتظارات خود را با شریک زندگی تان در میان بگذارید و ببینید که آیا آنها واقع بینانه هستند یا خیر.
3. عدم همدلی
همدلی به معنای توانایی درک و احساس کردن احساسات دیگران است. وقتی همدلی در یک رابطه وجود نداشته باشد، هر یک از طرفین فقط بر دیدگاه و نیازهای خود تمرکز میکند و نمیتواند خود را جای دیگری بگذارد. این عدم همدلی میتواند منجر به بیتوجهی به احساسات طرف مقابل، بیاعتنایی به نیازهای او و احساس درک نشدن شود. مثلا وقتی یکی از طرفین روز سختی را گذرانده است، طرف مقابل نتواند او را درک کند و فقط در مورد مشکلات خود صحبت کند. تمرین همدلی و تلاش برای درک دیدگاه شریک زندگیتان، میتواند ارتباط عمیقتری بین شما ایجاد کند. به حرف های شریک زندگی تان با دقت گوش دهید و سعی کنید احساسات او را درک کنید. از خود بپرسید که اگر جای او بودید چه احساسی داشتید. نشان دهید که به احساسات او اهمیت می دهید.
4. گوش ندادن فعال
گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، درک پیام او و نشان دادن این درک از طریق زبان بدن و کلام است. متاسفانه، بسیاری از ما در حین گوش دادن به صحبتهای دیگران، در ذهن خود پاسخ آماده میکنیم، به چیز دیگری فکر میکنیم یا حرف طرف مقابل را قطع میکنیم. این عدم توجه و تمرکز میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که به حرفهای او اهمیت نمیدهیم و او را درک نمیکنیم. مثلا وقتی شریک زندگیمان در مورد مشکلی صحبت میکند، ما به جای گوش دادن فعال، بلافاصله شروع به نصیحت کردن یا ارائه راه حل میکنیم. تمرین گوش دادن فعال و نشان دادن توجه به صحبتهای طرف مقابل، میتواند به بهبود ارتباط شما کمک کند. تماس چشمی برقرار کنید. از قطع کردن حرف های او خودداری کنید.
5. عدم بیان نیازها و خواستهها
بسیاری از افراد در بیان نیازها و خواستههای خود مشکل دارند. ممکن است از ترس طرد شدن، ناراحت کردن طرف مقابل یا به دلایل دیگر، از بیان آنچه که واقعا میخواهند اجتناب کنند. این عدم بیان میتواند باعث شود که نیازهای آنها برآورده نشود و احساس نارضایتی و درک نشدن کنند. مثلا یکی از طرفین احساس کند که نیاز به زمان بیشتری برای تنهایی دارد، اما از ترس ناراحت کردن شریک زندگیاش، این موضوع را بیان نکند. یادگیری بیان نیازها و خواستهها به طور واضح و محترمانه، برای ایجاد یک رابطه سالم و رضایتبخش ضروری است. از جملات “من نیاز دارم” یا “من احساس می کنم” استفاده کنید. انتظار نداشته باشید که شریک زندگی تان ذهن شما را بخواند.
6. قضاوت کردن
قضاوت کردن و انتقاد کردن از شریک زندگی، یکی از بزرگترین موانع در برقراری ارتباط موثر است. وقتی دائماً شریک زندگیمان را قضاوت میکنیم، او احساس میکند که پذیرفته نمیشود و نمیتواند خودش باشد. این احساس میتواند باعث شود که او از ما فاصله بگیرد و از بیان احساسات و افکار خود خودداری کند. مثلا دائماً شریک زندگیمان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش کنیم یا او را با دیگران مقایسه کنیم. تلاش برای پذیرش شریک زندگیمان همانطور که هست، و تمرکز بر جنبههای مثبت او، میتواند به ایجاد یک رابطه حمایتی و صمیمیتر کمک کند. به جای انتقاد، سعی کنید راه حلی برای مشکل پیدا کنید. قبل از قضاوت کردن، سعی کنید دیدگاه شریک زندگی تان را درک کنید.
7. مشکلات حل نشده گذشته
مشکلات حل نشده گذشته میتوانند مانند یک بار سنگین بر دوش رابطه باشند و مانع از برقراری ارتباط موثر شوند. وقتی مشکلات گذشته را رها نمیکنیم و به آنها میچسبیم، این مشکلات میتوانند دوباره و دوباره در رابطه ظاهر شوند و باعث ایجاد تنش و سوءتفاهم شوند. مثلا یک خیانت گذشته، یک دعوای شدید یا یک سوءتفاهم بزرگ که هرگز به طور کامل حل نشده است. تلاش برای حل مشکلات گذشته، بخشیدن یکدیگر و حرکت به جلو، برای ایجاد یک رابطه سالم و شاد ضروری است.
اگر نمی توانید به تنهایی مشکلات گذشته را حل کنید، از یک مشاور کمک بگیرید. تمرکز خود را بر حال و آینده بگذارید.
8. تاثیر استرس و خستگی
استرس و خستگی میتوانند تاثیر زیادی بر نحوه ارتباط ما با دیگران داشته باشند. وقتی استرس داریم یا خستهایم، تحملمان کمتر میشود، زودتر عصبانی میشویم و ممکن است نتوانیم به طور موثر با شریک زندگیمان ارتباط برقرار کنیم. مثلا بعد از یک روز کاری سخت، حوصله صحبت کردن با شریک زندگیمان را نداشته باشیم یا به حرفهای او با بیحوصلگی گوش دهیم. مدیریت استرس و مراقبت از خود، میتواند به بهبود ارتباط شما با شریک زندگیتان کمک کند. سعی کنید زمانی را برای استراحت و آرامش پیدا کنید. به اندازه کافی بخوابید. تغذیه سالم داشته باشید.
9. تفاوت در ارزشها و باورها
تفاوت در ارزشها و باورها میتواند یکی از چالشهای بزرگ در روابط عاشقانه باشد. اگر ارزشها و باورهای اساسی شما با شریک زندگیتان متفاوت باشد، ممکن است در مورد مسائل مهم زندگی به توافق نرسید و احساس کنید که درک نمیشوید. مثلا تفاوت در باورهای مذهبی، سیاسی یا فرهنگی. روی نقاط مشترک خود تمرکز کنید. به جای بحث و جدل، سعی کنید دیدگاه های یکدیگر را درک کنید.
10. عدم وجود صمیمیت عاطفی
صمیمیت عاطفی به معنای احساس نزدیکی، اعتماد و امنیت با شریک زندگیمان است. وقتی صمیمیت عاطفی در یک رابطه وجود نداشته باشد، هر یک از طرفین احساس تنهایی و انزوا میکند و نمیتواند به طور کامل با دیگری ارتباط برقرار کند. مثلا احساس کنیم که نمیتوانیم احساسات واقعی خود را با شریک زندگیمان به اشتراک بگذاریم یا از آسیبپذیر بودن در مقابل او میترسیم. تلاش برای ایجاد صمیمیت عاطفی از طریق به اشتراک گذاشتن احساسات، ابراز محبت و نشان دادن حمایت، برای ایجاد یک رابطه عمیق و معنادار ضروری است. زمانی را برای با هم بودن و صحبت کردن اختصاص دهید. احساسات خود را با شریک زندگی تان در میان بگذارید. نشان دهید که به او اهمیت می دهید.
11. تاثیر رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی میتوانند تاثیرات منفی زیادی بر روابط عاشقانه داشته باشند. مقایسه زندگی خود با زندگی دیگران در رسانههای اجتماعی، میتواند باعث ایجاد حسادت، نارضایتی و انتظارات غیرواقعی شود. در ضمن، صرف زمان زیاد در رسانههای اجتماعی میتواند باعث شود که از زمان با کیفیت با شریک زندگیمان کم کنیم و از او غافل شویم. مثلا دیدن تصاویر روابط به ظاهر بینقص دیگران در اینستاگرام و احساس نارضایتی از رابطه خودمان. محدود کردن بهرهگیری از رسانههای اجتماعی و تمرکز بر رابطه خود، میتواند به بهبود ارتباط شما کمک کند. روی جنبه های مثبت رابطه خود تمرکز کنید. زمانی را برای با هم بودن و انجام فعالیت های لذت بخش اختصاص دهید.
12. کمبود زمان با کیفیت
صرف زمان با کیفیت با شریک زندگیمان برای حفظ و تقویت رابطه ضروری است. وقتی به دلیل مشغلههای کاری، خانوادگی یا شخصی، زمان کافی برای با هم بودن نداریم، ارتباط بین ما کم میشود، از زندگی یکدیگر بیخبر میمانیم و احساس میکنیم که همدیگر را نمیفهمیم. مثلا هرگز زمانی را برای صحبت کردن در مورد احساسات و افکار خود اختصاص ندهیم یا فقط در مورد مسائل روزمره صحبت کنیم. برنامهریزی برای گذراندن زمان با کیفیت با شریک زندگیمان، میتواند به بهبود ارتباط شما کمک کند. حتی یک ساعت در هفته هم میتواند تفاوت زیادی ایجاد کند. فعالیت هایی را انتخاب کنید که هر دوی شما از آن لذت می برید. در این زمان، حواس پرتی ها را از بین ببرید و روی شریک زندگی تان تمرکز کنید.
13. غفلت از زبان عشق
گری چپمن در کتاب “پنج زبان عشق” بیان میکند که هر فردی زبان عشق خاص خود را دارد. زبان عشق به معنای روشی است که فرد ترجیح میدهد محبت ببیند و محبت ابراز کند. اگر زبان عشق خود و شریک زندگیتان را ندانید، ممکن است نتوانید به طور موثر به او محبت کنید و احساس کنید که او شما را درک نمیکند. پنج زبان عشق عبارتند از: کلام تاییدآمیز، وقت با کیفیت، دریافت هدیه، خدمات و تماس فیزیکی. یادگیری زبان عشق یکدیگر و ابراز محبت به این زبان، میتواند به بهبود ارتباط شما کمک کند. کتاب “پنج زبان عشق” را بخوانید. از شریک زندگی تان بپرسید که چگونه دوست دارد محبت ببیند. به نحوه ابراز محبت او به شما توجه کنید.
14. بیماری های روانی و یا اختلالات شخصیتی
گاهی اوقات، مشکلات ارتباطی در روابط عاشقانه میتوانند ناشی از بیماری های روانی یا اختلالات شخصیتی باشند. افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی و سایر اختلالات روانی میتوانند بر نحوه تفکر، احساس و رفتار افراد تاثیر بگذارند و منجر به مشکلات ارتباطی شوند. مثلا فرد مبتلا به افسردگی ممکن است انگیزه ای برای برقراری ارتباط با شریک زندگی خود نداشته باشد یا فرد مبتلا به اختلال اضطراب ممکن است به طور مداوم نگران باشد که شریک زندگی اش او را ترک خواهد کرد. اگر مشکوک هستید که شما یا شریک زندگی تان ممکن است به یک بیماری روانی یا اختلال شخصیتی مبتلا باشید، باید به دنبال کمک حرفه ای باشید. حمایت و درک از سوی شریک زندگی نیز در این شرایط بسیار مهم است.
15. عدم تمایل به تغییر
گاهی اوقات، حتی اگر هر دو طرف از وجود مشکل در رابطه آگاه باشند، هیچ یک تمایلی به تغییر رفتار خود و تلاش برای بهبود رابطه ندارد. این عدم تمایل به تغییر میتواند ناشی از ترس، غرور، تنبلی یا باور به اینکه هیچ چیز نمی تواند بهتر شود، باشد. مثلا یکی از طرفین به طور مداوم رفتارهای مخرب انجام می دهد، اما حاضر نیست قبول کند که اشتباه می کند و برای تغییر تلاش کند. برای ایجاد یک رابطه سالم و موفق، هر دو طرف باید تمایل داشته باشند که نقاط ضعف خود را شناسایی کنند و برای تغییر و بهبود خود تلاش کنند. اگر تمایلی به تغییر ندارید، ممکن است رابطه شما محکوم به شکست باشد. از خود بپرسید که آیا حاضر هستید برای حفظ رابطه خود تلاش کنید.






