زناشویی

چرا در برخی روابط عاشقانه، احساس می‌کنیم که از یکدیگر دور می‌شویم؟

گاهی در روابط عاشقانه، علی‌رغم میل باطنی، حس می‌کنیم که گویی فاصله‌ای بین ما و شریک زندگی‌مان در حال شکل‌گیری است. این احساس دوری، می‌تواند آزاردهنده و حتی ترسناک باشد. اما چه عواملی باعث می‌شوند که این اتفاق بیفتد؟ در این پست، به بررسی 19 نکته کلیدی می‌پردازیم که می‌توانند در ایجاد این فاصله نقش داشته باشند: رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران درک این عوامل، اولین قدم برای جلوگیری از بروز این مشکل و حفظ صمیمیت در رابطه است. با آگاهی از این نکات، می‌توانید با دید بازتری به رابطه‌تان نگاه کنید و در صورت لزوم، برای رفع مشکلات احتمالی اقدام کنید.

  • کاهش ارتباط کلامی:

    وقتی کمتر با هم صحبت می‌کنید، از افکار و احساسات همدیگر بی‌خبر می‌مانید.
  • مشغله‌های زندگی:

    درگیری‌های روزمره باعث می‌شود زمان کمتری را با هم بگذرانید.
  • عدم ابراز محبت:

    وقتی محبت کلامی و غیرکلامی کمرنگ می‌شود، حس امنیت و صمیمیت کاهش می‌یابد.
  • نیازهای برآورده نشده:

    اگر نیازهای عاطفی، جنسی یا روحی شما در رابطه تامین نشود، احساس نارضایتی می‌کنید.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • انتقادهای مداوم:

    انتقادهای پی‌درپی باعث ایجاد حس ناامنی و بی‌ارزشی در طرف مقابل می‌شود.
  • عدم حمایت از یکدیگر:

    وقتی در شرایط سخت از هم حمایت نمی‌کنید، اعتماد از بین می‌رود.
  • اختلاف نظرهای حل نشده:

    انباشته شدن اختلافات کوچک، می‌تواند به یک بحران بزرگ تبدیل شود.
  • حسادت و بی‌اعتمادی:

    این احساسات مخرب، باعث ایجاد تنش و فاصله در رابطه می‌شوند.
  • تفاوت در ارزش‌ها و اهداف:

    اگر اهداف و ارزش‌های اساسی شما با هم همخوانی نداشته باشد، در طول زمان از هم دور می‌شوید.
  • عدم پذیرش یکدیگر:

    سعی در تغییر دادن طرف مقابل، به جای پذیرش او همانطور که هست.
  • انتظارات غیرواقع‌بینانه:

    داشتن انتظارات بیش از حد از طرف مقابل، می‌تواند باعث سرخوردگی شود.
  • عدم وجود سرگرمی‌های مشترک:

    وقتی فعالیت‌های مشترکی ندارید که از آن لذت ببرید، رابطه کسل‌کننده می‌شود.
  • عدم تلاش برای حفظ رابطه:

    تصور اینکه رابطه به خودی خود پیش می‌رود، اشتباه بزرگی است.
  • مقایسه رابطه با دیگران:

    مقایسه رابطه خود با زندگی دیگران، باعث ایجاد حس نارضایتی می‌شود.
  • درون‌ریزی احساسات:

    عدم ابراز احساسات و مشکلات، باعث می‌شود از هم دورتر شوید.
  • فقدان صمیمیت فیزیکی:

    کاهش تماس فیزیکی و روابط جنسی، به مرور زمان بر صمیمیت رابطه تاثیر می‌گذارد.
  • تغییر اولویت‌ها:

    تغییر اولویت‌های زندگی، بدون در نظر گرفتن نیازهای رابطه.
  • نداشتن فضای شخصی:

    نیاز به داشتن فضای شخصی و استقلال، برای هر دو طرف ضروری است.
  • ترس از آسیب‌پذیری:

    عدم تمایل به نشان دادن ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌ها، مانع از ایجاد صمیمیت عمیق می‌شود.

این عوامل لزوما به معنای پایان رابطه نیستند. با شناسایی این موارد و تلاش برای حل آنها، می‌توانید رابطه‌تان را دوباره احیا کنید. مهم‌ترین نکته، آگاهی از وجود مشکل و تمایل هر دو طرف برای حل آن است. با صحبت کردن با صداقت و تلاش برای درک دیدگاه یکدیگر، می‌توانید از فاصله گرفتن بیشتر جلوگیری کنید و صمیمیت را به رابطه‌تان بازگردانید.

چرا در برخی روابط عاشقانه، احساس می‌کنیم که از یکدیگر دور می‌شویم؟

1. عدم ارتباط موثر:

ارتباط، شریان حیاتی هر رابطه است.وقتی زوجین به درستی با یکدیگر صحبت نمی‌کنند، نیازها، خواسته‌ها و نگرانی‌هایشان بیان نمی‌شود و سوءتفاهم‌ها فرصت رشد پیدا می‌کنند.عدم توانایی در بیان احساسات به صورت شفاف و سازنده، منجر به شکل‌گیری دیوار بین دو نفر می‌شود.گوش ندادن فعال به صحبت‌های طرف مقابل و عدم همدلی با او، حس انزوا و دوری را تقویت می‌کند.بهبود روابط زناشویی اجتناب از گفتگوهای دشوار و مهم، باعث می‌شود مسائل کوچک به مشکلات بزرگ‌تری تبدیل شوند که حل‌شان دشوارتر خواهد بود.بهره‌گیری از زبان تند و توهین‌آمیز در گفتگوها، اعتماد و صمیمیت را از بین می‌برد.

عدم به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات عمیق، مانع از ایجاد یک ارتباط صمیمانه و معنادار می‌شود.

ارتباط ضعیف باعث می‌شود زوجین احساس کنند که دیگر یکدیگر را نمی‌فهمند و از هم دور می‌شوند.

2. تغییر اولویت‌ها:

با گذشت زمان، اولویت‌های افراد تغییر می‌کند. اگر این تغییرات همسو نباشند، ممکن است زوجین از هم دور شوند. تمرکز بیش از حد بر کار و شغل، می‌تواند باعث غفلت از نیازهای عاطفی رابطه شود. تغییر در اهداف شخصی و حرفه‌ای، ممکن است باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر در یک مسیر مشترک قرار ندارند. اهمیت دادن بیش از حد به دوستان و خانواده، به جای تمرکز بر رابطه با همسر، می‌تواند حس حسادت و انزوا را ایجاد کند. عدم تطابق در سبک زندگی، مانند تفاوت در عادات غذایی، برنامه خواب و فعالیت‌های تفریحی، می‌تواند به مرور زمان فاصله‌ ایجاد کند. تغییر در ارزش‌ها و باورهای فردی، ممکن است باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر دیدگاه‌های مشترکی ندارند. فراموش کردن نیازهای عاطفی یکدیگر در طول زمان.

3. عدم اختصاص زمان کافی به رابطه:

در دنیای پرمشغله امروزی، اختصاص زمان کافی به رابطه، اغلب نادیده گرفته می‌شود.وقتی زوجین وقت کافی با یکدیگر نمی‌گذرانند، فرصتی برای ایجاد خاطرات مشترک و تقویت صمیمیت وجود ندارد.عدم برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های مشترک، مانند سفر، تفریح یا حتی صرف یک شام رمانتیک، می‌تواند باعث شود رابطه یکنواخت و خسته‌کننده شود.غرق شدن در کار و فعالیت‌های روزمره، به جای اختصاص زمان به یکدیگر، باعث می‌شود رابطه به حاشیه رانده شود.تلفن‌های همراه و شبکه‌های اجتماعی، اغلب زمان باکیفیتی را که می‌توان با هم گذراند، می‌دزدند.عدم وجود گفتگوهای صمیمانه و عمیق، به دلیل کمبود وقت، باعث می‌شود زوجین از احساسات و افکار یکدیگر بی‌خبر بمانند.

فراموش کردن مناسبت‌های خاص، مانند سالگرد ازدواج یا تولد، می‌تواند حس بی‌اهمیتی را در طرف مقابل ایجاد کند.

مهارت‌های رابطه زناشویی وقت نگذراندن با دوستان مشترک و فعالیت‌های اجتماعی‌شان.

4. انتظارات غیرواقعی:

انتظارات غیرواقعی از رابطه، می‌تواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود. هیچ رابطه‌ای کامل نیست و هر فردی نقاط ضعف خود را دارد. تصور اینکه شریک زندگی باید همیشه خوشحال و راضی باشد، انتظاری غیرمنطقی است. توقع داشتن اینکه شریک زندگی باید تمام نیازهای عاطفی فرد را برآورده کند، می‌تواند فشار زیادی بر او وارد کند. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، اغلب منجر به احساس نارضایتی و کمبود می‌شود. انتظار تغییر دادن شریک زندگی، به جای پذیرش او همانطور که هست، باعث ایجاد تنش و درگیری می‌شود. توقع داشتن اینکه شریک زندگی باید همیشه حدس بزند چه چیزی فرد را خوشحال می‌کند، غیرمنطقی است. داشتن انتظارات بیش از حد از میزان عشق و صمیمت در طول زمان، بدون تلاش برای حفظ آن.

5. عدم تلاش برای رشد فردی و مشترک:

روابط پویا نیاز به تلاش مداوم برای رشد و تکامل دارند. وقتی زوجین از تلاش برای بهبود خود و رابطه دست می‌کشند، رابطه دچار رکود می‌شود. عدم یادگیری مهارت‌های جدید برای بهبود ارتباط و حل تعارض‌ها، می‌تواند باعث تکرار الگوهای منفی شود. توقف در توسعه فردی و عدم تلاش برای تبدیل شدن به یک فرد بهتر، می‌تواند باعث شود زوجین از هم خسته شوند. عدم به اشتراک گذاشتن اهداف و آرزوهای فردی با یکدیگر، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر در یک مسیر مشترک قرار ندارند. عدم تلاش برای حل مشکلات و چالش‌های رابطه، به جای نادیده گرفتن یا اجتناب از آنها، باعث می‌شود مشکلات بزرگ‌تر شوند. فراموش کردن اهمیت قدردانی و تشکر از یکدیگر، می‌تواند حس قدرنشناسی و بی‌اهمیتی را در رابطه ایجاد کند. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران تلاش نکردن برای تنوع بخشیدن به رابطه و ایجاد هیجان.

6. خیانت و عدم اعتماد:

خیانت، چه فیزیکی و چه عاطفی، یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها به یک رابطه است.اعتماد، بنیان هر رابطه سالمی است و خیانت آن را از بین می‌برد.شک و تردید، حتی اگر بر اساس شواهد قطعی نباشد، می‌تواند حس دوری و انزوا را در رابطه ایجاد کند.عدم صداقت و پنهان‌کاری، حتی در موارد کوچک، می‌تواند به مرور زمان اعتماد را از بین ببرد.مقایسه کردن شریک زندگی با افراد دیگر، چه به صورت آشکار و چه پنهان، می‌تواند حس ناامنی و بی‌کفایتی را در او ایجاد کند.نقض حریم خصوصی شریک زندگی، مانند خواندن پیام‌ها یا چک کردن تلفن همراه او، می‌تواند اعتماد را از بین ببرد.

عدم پایبندی به تعهدات و قول‌ها، می‌تواند حس ناامیدی و بی‌اعتمادی را در رابطه ایجاد کند.

حتی عدم صداقت در مورد مسائل مالی، می‌تواند باعث ایجاد بی اعتمادی شود.

7. مشکلات مالی:

مشکلات مالی، یکی از رایج‌ترین دلایل اختلاف و جدایی در روابط هستند. استرس ناشی از مشکلات مالی، می‌تواند فشار زیادی بر رابطه وارد کند. اختلاف نظر در مورد نحوه مدیریت پول، می‌تواند منجر به بحث و جدل‌های مکرر شود. عدم شفافیت در مورد وضعیت مالی، می‌تواند حس بی‌اعتمادی و ناامنی را در رابطه ایجاد کند. فشار مالی ناشی از بدهی‌ها، می‌تواند باعث شود زوجین احساس درماندگی و استرس کنند. عدم توافق در مورد اهداف مالی مشترک، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر در یک مسیر مشترک قرار ندارند. عدم حمایت مالی از یکدیگر در مواقع نیاز، می‌تواند حس تنهایی و انزوا را در رابطه ایجاد کند. حتی پنهان کاری در مورد خرید های گران قیمت می‌تواند باعث ایجاد درگیری شود.

8. دخالت خانواده و دوستان:

دخالت بیش از حد خانواده و دوستان در رابطه، می‌تواند باعث ایجاد تنش و اختلاف شود.زوجین نیاز دارند فضای خصوصی خود را داشته باشند و مسائل خود را به تنهایی حل کنند.گوش دادن به نظرات و انتقادهای دیگران، به جای اعتماد به قضاوت خود، می‌تواند باعث شود زوجین از هم دور شوند.تلاش برای راضی کردن خانواده و دوستان، به جای اولویت دادن به نیازهای رابطه، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس بی‌اهمیتی کند.عدم تعیین مرزهای مشخص با خانواده و دوستان، می‌تواند باعث شود آنها در مسائل شخصی زوجین دخالت کنند.

تبدیل شدن رابطه به یک موضوع مورد بحث در جمع‌های خانوادگی و دوستانه، می‌تواند باعث ایجاد شرمندگی و ناامیدی شود.

حمایت نکردن از شریک زندگی در برابر انتقادهای دیگران، می‌تواند حس تنهایی و انزوا را در رابطه ایجاد کند.زمانی که یکی از زوجین، بیش از همسرش، به خانواده خود وابسته است.

9. بیماری و مشکلات جسمی:

بیماری و مشکلات جسمی، می‌تواند فشار زیادی بر رابطه وارد کند. مراقبت از شریک زندگی بیمار، می‌تواند خسته‌کننده و استرس‌زا باشد. تغییرات در ظاهر و توانایی‌های جسمی، می‌تواند باعث ایجاد احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس شود. عدم توانایی در انجام فعالیت‌های مشترک، می‌تواند باعث شود زوجین احساس انزوا و دوری کنند. عدم حمایت عاطفی و جسمی از شریک زندگی بیمار، می‌تواند حس تنهایی و ناامیدی را در رابطه ایجاد کند. مشکلات جنسی ناشی از بیماری، می‌تواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه شود. تغییر نقش‌ها در رابطه، به دلیل بیماری، می‌تواند باعث ایجاد سردرگمی و ناراحتی شود. فشار روانی ناشی از تشخیص بیماری، می‌تواند باعث دوری شود.

10. مشکلات روانی:

مشکلات روانی، مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی، می‌تواند تاثیر منفی بر رابطه داشته باشد.فردی که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کند، ممکن است نتواند به درستی با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کند و نیازهای او را برآورده کند.تغییرات خلقی ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی، می‌تواند باعث ایجاد ترس و سردرگمی در شریک زندگی شود.عدم تمایل به دریافت کمک حرفه‌ای، می‌تواند باعث شود مشکلات روانی مزمن شوند و به رابطه آسیب برسانند.انتقادهای مداوم و منفی‌بافی، می‌تواند اعتماد به نفس شریک زندگی را کاهش دهد و حس دوری را در رابطه ایجاد کند.

سوء استفاده عاطفی یا جسمی، می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به رابطه وارد کند.

عدم درک و همدلی با مشکلات روانی شریک زندگی، می‌تواند حس تنهایی و انزوا را در رابطه ایجاد کند.رابطه زناشویی وقتی یکی از طرفین، از صحبت در مورد مشکلات روانی خود با همسرش امتناع می کند.

11. عدم استقلال فردی:

در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید استقلال فردی خود را حفظ کنند.وابسته بودن بیش از حد به شریک زندگی، می‌تواند باعث خفگی و فرسودگی در رابطه شود.عدم داشتن علایق و سرگرمی‌های شخصی، می‌تواند باعث شود فرد تمام وقت و انرژی خود را صرف شریک زندگی کند و از نیازهای خود غافل شود.ترس از تنهایی و رها شدن، می‌تواند باعث شود فرد به هر قیمتی به شریک زندگی خود بچسبد، حتی اگر رابطه ناسالم باشد.عدم داشتن دوستان و روابط اجتماعی مستقل، می‌تواند باعث شود فرد تمام اتکای خود را به شریک زندگی بگذارد و او را تحت فشار قرار دهد.

عدم توانایی در تصمیم‌گیری‌های مستقل، می‌تواند باعث شود فرد احساس بی‌کفایتی و ناتوانی کند.

فراموش کردن هویت فردی و تلاش برای تبدیل شدن به فردی که شریک زندگی می‌خواهد، می‌تواند باعث شود فرد از خود دور شود.زمانی که یکی از طرفین اجازه نمی دهد، طرف دیگر فعالیت های مستقل داشته باشد.

12. فقدان صمیمیت فیزیکی و عاطفی:

صمیمیت فیزیکی و عاطفی، دو رکن اساسی یک رابطه عاشقانه هستند. فقدان صمیمیت، می‌تواند باعث شود زوجین احساس تنهایی و دوری کنند. کاهش میل جنسی، می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند استرس، خستگی، مشکلات هورمونی و مشکلات روانی باشد. عدم رسیدگی به این مشکل، می‌تواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه شود. عدم وجود نوازش و تماس بدنی، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر به یکدیگر اهمیت نمی‌دهند. عدم به اشتراک گذاشتن احساسات و افکار عمیق، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر به یکدیگر نزدیک نیستند. عدم وجود همدلی و درک متقابل، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر یکدیگر را نمی‌فهمند. عدم وجود لحظات رمانتیک و خاص، می‌تواند باعث شود رابطه یکنواخت و خسته‌کننده شود. نداشتن ارتباط چشمی کافی در طول روز.

13. نادیده گرفتن نیازهای یکدیگر:

در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید به نیازهای یکدیگر توجه کنند و سعی کنند آنها را برآورده کنند.نادیده گرفتن نیازهای شریک زندگی، می‌تواند باعث شود او احساس بی‌اهمیتی و بی‌ارزشی کند.عدم توجه به نیازهای عاطفی، مانند نیاز به حمایت، همدلی و محبت، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس تنهایی و انزوا کند.عدم توجه به نیازهای فیزیکی، مانند نیاز به خواب، غذا و استراحت کافی، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس خستگی و فرسودگی کند.عدم توجه به نیازهای جنسی، می‌تواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه شود.عدم توجه به نیازهای فردی، مانند نیاز به استقلال، سرگرمی و روابط اجتماعی، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس خفگی و محدودیت کند.

عدم توجه به نیازهای معنوی، مانند نیاز به معنا، هدف و ارزش‌ها، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس پوچی و بی‌انگیزگی کند.

عدم پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چه چیزی نیاز دارد.

14. رقابت به جای همکاری:

در یک رابطه سالم، زوجین باید با یکدیگر همکاری کنند و به عنوان یک تیم عمل کنند.رقابت کردن با شریک زندگی، می‌تواند باعث ایجاد تنش و درگیری شود.تلاش برای برتری‌جویی و اثبات اینکه فرد از شریک زندگی خود بهتر است، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس بی‌کفایتی و ناامنی کند.حسادت و رقابت در مورد موفقیت‌ها و دستاوردهای یکدیگر، می‌تواند باعث ایجاد کینه و نارضایتی در رابطه شود.عدم به اشتراک گذاشتن منابع و فرصت‌ها، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر در یک مسیر مشترک قرار ندارند.عدم حمایت از یکدیگر در رسیدن به اهداف، می‌تواند باعث شود زوجین احساس تنهایی و انزوا کنند.

مقایسه کردن خود با شریک زندگی و احساس نارضایتی از وضعیت خود، می‌تواند باعث شود فرد از رابطه دور شود.

زمانی که یکی از طرفین، سعی می کند همیشه حرف خودش را به کرسی بنشاند.

15. غفلت از قدردانی و سپاسگزاری:

قدردانی و سپاسگزاری، نقش مهمی در حفظ و تقویت روابط دارند.غفلت از قدردانی، می‌تواند باعث شود شریک زندگی احساس کند که تلاش‌ها و زحمات او نادیده گرفته می‌شود.عدم تشکر از شریک زندگی برای کارهای کوچکی که انجام می‌دهد، می‌تواند باعث شود او احساس کند که تلاش‌هایش ارزشی ندارند.عدم بیان قدردانی از ویژگی‌ها و صفات مثبت شریک زندگی، می‌تواند باعث شود او احساس کند که دوست‌داشتنی و ارزشمند نیست.عدم به اشتراک گذاشتن احساسات مثبت و قدردانی در مورد رابطه، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که رابطه آنها بی‌روح و سرد شده است.

فراموش کردن مناسبت‌های خاص و عدم برگزاری جشن برای آنها، می‌تواند حس بی‌اهمیتی را در شریک زندگی ایجاد کند.

انتقادهای مداوم و منفی‌بافی، به جای تمرکز بر جنبه‌های مثبت رابطه، می‌تواند باعث شود زوجین از هم دور شوند.حتی یک یادداشت تشکرآمیز ساده، می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد.

16. سوء استفاده (جسمی، عاطفی، کلامی):

سوء استفاده در هر شکلی، یک علامت هشدار جدی است و نشان می‌دهد که رابطه ناسالم و مخرب است. سوء استفاده جسمی، عاطفی یا کلامی، می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به سلامت جسمی و روانی قربانی وارد کند و رابطه را از بین ببرد. خشونت فیزیکی، شامل هرگونه ضرب و شتم، هل دادن، سیلی زدن و آسیب رساندن به بدن شریک زندگی است. سوء استفاده عاطفی، شامل تحقیر، توهین، تهدید، کنترل، انزوا و دستکاری عاطفی شریک زندگی است. سوء استفاده کلامی، شامل فریاد زدن، فحاشی، تمسخر و انتقادهای مداوم و تحقیرآمیز شریک زندگی است. اگر در یک رابطه سوء استفاده قرار دارید، باید به دنبال کمک باشید و از رابطه خارج شوید. هیچ کس نباید در یک رابطه خشونت آمیز بماند. حتی یک بار سوء استفاده، می‌تواند به رابطه آسیب جدی وارد کند.

17. انتظارات جنسی نابرابر:

ناهمخوانی در میل جنسی و انتظارات جنسی می‌تواند یکی از دلایل دوری در روابط عاشقانه باشد.اگر یکی از زوجین به طور مداوم احساس کند که نیازهای جنسی او برآورده نمی‌شود یا برعکس، این موضوع می‌تواند منجر به نارضایتی و فاصله شود.این مشکل می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله استرس، خستگی، مشکلات هورمونی، مشکلات روانی، یا حتی تفاوت در سلیقه‌ها و ترجیحات جنسی.باید زوجین در مورد نیازها و انتظارات جنسی خود به طور با صداقت و باز با یکدیگر صحبت کنند و به دنبال راهکارهایی برای رفع ناهمخوانی‌ها باشند.در صورت نیاز، می‌توان از یک مشاور جنسی کمک گرفت تا به زوجین در این زمینه راهنمایی کند.

عدم تمایل به امتحان چیزهای جدید در رابطه جنسی، می‌تواند باعث ایجاد دلزدگی شود.

گاهی اوقات، عدم آگاهی از نیازهای جنسی طرف مقابل، باعث ایجاد مشکل می شود.نادیده گرفتن سلامت جنسی طرف مقابل.

18. عدم حل تعارضات:

وجود تعارض در هر رابطه‌ای اجتناب‌ناپذیر است، اما نحوه برخورد با این تعارضات است که می‌تواند رابطه را تقویت یا تضعیف کند.اگر زوجین نتوانند تعارضات خود را به طور سازنده حل کنند، این تعارضات می‌توانند به مرور زمان انباشته شده و منجر به دوری و جدایی شوند.اجتناب از تعارضات به جای روبرو شدن با آنها، می‌تواند مشکلات را پیچیده‌تر کند.بهره‌گیری از روش‌های نادرست برای حل تعارضات، مانند فریاد زدن، توهین کردن، یا سکوت کردن، می‌تواند به رابطه آسیب برساند.عدم تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل و یافتن راه حل مشترک، می‌تواند باعث شود تعارضات به طور مکرر تکرار شوند.

نگه‌داشتن کینه و رنجش به جای بخشیدن و فراموش کردن، می‌تواند رابطه را مسموم کند.

کمبود مهارت های ارتباطی و حل مسئله باعث عدم حل تعارضات می گردد.وقتی یکی از طرفین، همیشه خود را محق می داند و حاضر به مصالحه نیست.

19. زندگی روزمره و یکنواختی:

پس از مدتی از شروع یک رابطه، ممکن است زندگی روزمره و یکنواختی بر رابطه حاکم شود. این یکنواختی می‌تواند باعث کاهش هیجان، صمیمیت و انگیزه در رابطه شود. تکراری شدن برنامه‌ها و فعالیت‌ها، می‌تواند باعث خستگی و بی‌حوصلگی شود. عدم تلاش برای ایجاد تنوع و هیجان در رابطه، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که رابطه آنها کسل‌کننده و بی‌روح شده است. فراموش کردن اهمیت تفریح و سرگرمی مشترک، می‌تواند باعث شود زوجین از هم دور شوند. عدم تلاش برای یادگیری چیزهای جدید و به اشتراک گذاشتن آنها با یکدیگر، می‌تواند باعث شود زوجین احساس کنند که دیگر چیز جدیدی برای ارائه به یکدیگر ندارند. فراموش کردن اهمیت غافلگیری و سورپرایز کردن یکدیگر، می‌تواند رابطه را سرد کند. عدم ایجاد تغییرات کوچک در زندگی روزمره، برای دوری از یکنواختی.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا